سال 1386 هم گذشت وتموم شد. این روزها با همه خوبیها و بدیهاشون گذشتند و ما موندیم و کار هایی که کردیم .
ما موندیم و کوله باری که بستیم .خدا کنه توی این کوله بارمون چیزهایی گذاشته باشیم که تو مسیر زندگی به دردمون بخوره ،
نه چیزهایی که حرکتمون رو کند بکنه و یا خدای نکرده ...
بگذریم...
بهار سال 1387 داره میاد ، با همه قشنگیهاش.نظرتون چیه که از اول سال جدید با خودمون قرار بذاریم که توی این سال جدید ،
یک کمی بیشتر به فکر خودمون باشیم.
یک کمی بیشتر به فکر آیندمون باشیم.
یک کمی بیشتر به فکر آقامون باشیم.
یک کمی بیشتر به فکر قلب سفید و پاکمون باشیم.
حیف نیست که این دل پاک و زلال و شفافی رو که خدا بهمون داده ، تا بتونه توش خونه کنه، تا همیشه بهمون نزدیک باشه، تا همیشه باهامون مانوس باشه ، رو با دست خودمون کثیف کنیم،کدر کنیم،خدا رو از توش بیرون کنیم و اونجا رو خونه شیطان کنیم.
ای کاش میفهمیدم. خیلی بیشتر از اون چیزی که الان میفهمم. ای کاش با تمام وجودم درک می کردم، که خدا چقدر من رو دوست داره و من چقدر بیتفاوتم.
خدایی که اونقدر دوستم داره که حتی فرشتگان مقربش حسودیشون میشه ولی من انگار نه انگار!!!
نمی دونم چرا خیلی از ما آدمها اینقدر تلاش میکنیم که کسانی ،ما رو دوست داشته باشند ، بهمون توجه کنن، یک لبخندی بهمون بزنن ، ولی از خدایی که اینقدر بهمون نزدیکه اینقدر ما رو دوست داره و صاحب اختیار همه چیزهایی که بهشون دل می بندیم و یا دل نمی بندیم هست، دوری میکنیم.
شاید هنوز نفهمیدیم که همه زیباییها و همه خوشی ها و همه خوبی ها و همه ثروتها و همه قدرت ها در او خلاصه میشه.
کاش تو سال جدید یک خونه تکونی، یک غبار روبی واقعی توی افکارمون و اعمالمون بدیم تا همچون مردگان زنده نما ، فقط دلمون رو به سپری کردن روزها خوش نکنیم.
دلتون زنده
عمرتون پاینده
عیدتون مبارک
[ 86/12/29 ] [ 12:42 عصر ]